اتاقم
*این چند روز زیادی اهنگ گوش دادم فکر کنم سردیم کرده!از صبح که پامیشدم بساط مقوا و کتاب لین از شب قبل پهن بود رومیز ومن فقط از تخت بلند میشدم و میرفتم سراغشون و میکشیدم وگوش میدادم هر روز همون 230تای همیشگی!عاشق مداد رنگیامم عاشق ماژیکام و کشف تازم ابرنگ عاشق رنگاشون.ابی نقره ای نیلی بنفش،ابی سورمه ای خاکستری بنفش،قهوه ای قهوه ای سبز لیمویی، سبز سدری مثل باغ زیتون عمیق سبز مرموز مثل پیچک مثل خاطره!نمیدونم تو اهنگا بودم یا تو رنگا!از رنگا سردیم شده یا از اهنگا(یااز اون چند ساعت تو دانشکده معماری...)!از خاکستری مداد رنگی رو مقوا سورمه ای یا از خاکستری ابی رو سورمه ای دم دمای صبح!باهرکدوم از اهنگا یاد یکی میافتادم،خالی اقای کعبه،تقدیر مصطفی و 8صبح وماشین تمیزش،هتل کالیفرنیا سینا،ترس رامونا،راه من علی،پیچک و البوم شبزده محبوبه ،هاله سقف و.... .حس خوبی بوداین چند روز و چند شب اونقدر که حتی به وزیری هم انتقال پیدا کنه و نمره اول کلاس بشه اون البوم سورمه ای و بیرون درگوشم نمره رو بهم بگه و با یه لبخند بگه به کسی نگی نمرتو بهت گفتمااااااااااااااا ومنم با دهن باز نگاش کنم و بعد چند ثانیه بگم مرسی استاد و به فرانک بگم مگه رمز گاوصندوقو گف!!
مغلوب قلب من نشو... .
*هیچ شاعری برای گوشهای معشوقه شعر نمیگوید،برای صداش چی؟
صدای تو صدای باد و بیشه... .
*40روز مونده تابهار،چقدر نزدیک شده.خیلی خیلی خیلی.بهار،عید،باقلوا،قندبادوم،پودر پسته،شکوفه،چاقاله بادوم،قشنگترین بهار دنیا مال شیرازه،سبز گرم وترش از چاقاله بادوم.روزای مدرسه سبزیی بهار پررنگ تر بود
اگه این بهارم برنگردی خونه،دیگه چیزی از من یادت نمی مونه... .
*now u telling me
u"re not nostalgic
then give me another word for it
u who are so good with word
and at keeping things vague
cause i need some of thet vagueness now
it"s all come back to clearly
*زیر نور خیس بارون مخمل سبز چشات،جنگل جادویی در به درهای منه... .